وقت کتاب خواندن ندارم! این جملهای است که اغلب در جواب سؤال «چقدر کتاب میخوانی؟» میشنویم، اما آیا واقعا دلیل کتاب نخواندن ما نداشتن وقت است؟
سی امین هفته کتاب از ۲۱آبان با شعار «ما همانیم که میخوانیم» آغاز شده است؛ هفتهای که هر سال با تعریف و تمجید از ارزش کتاب و کتاب خوانی سپری میشود، ولی باز هم ما همانی میمانیم که کتاب نمیخوانیم. اما علت این کتاب نخوانی چیست؟
پاسخهای بسیاری را میتوان برای این سؤال برشمرد، علتهای فردی و اجتماعی که باعث کتاب نخواندن ما شده است. در این یادداشت چند دلیل کتاب نخوانی را که اکثر ما به آن دچاریم، مطرح میکنیم:
-کتاب نمیخوانیم، چون تأثیر کتاب خواندن در زندگی و آینده خود را نمیدانیم یا قبول نداریم. پدر و مادرها تلاش میکنند فرزندشان از خوراک، پوشاک، تحصیل و... مناسبی برخوردار باشد و سعی میکنند که بهترین امکانات را برای فرزندانشان مهیا کنند؛ اما یک اصل ساده را فراموش میکنند و آن هم اینکه اگر فرزندان آنها اهل کتاب شوند، تأثیر شایان توجهی بر آینده آنها میگذارد.
کودک کتاب خوان، آینده متفاوتی نسبت به کودکان دیگر دارد. کودکان به ویژه در سنین ابتدایی به راحتی کتاب خوان میشوند. یکی از روشهای ترغیب کودکان و نوجوانان به مطالعه و کتاب خوانی، عضویت آنها در یک کتابخانه عمومی و برنامه ریزی برای حضور حداقل هر دو هفته یک بار در کتابخانه است. کتابخانههای عمومی دارای بخشهای کودک و نوجوان هستند که به کودک هویت میبخشد.
- کتاب نمیخوانیم، چون تصور میکنیم گشت وگذار در فضای مجازی، با مطالعه کتاب تفاوتی ندارد، در حالی که این نوع گشت و گذار نه تنها قدرت تجزیه و تحلیل نمیدهد، که حتی با بارش اطلاعات در موضوعات مختلف، ما را متوهم همه چیزدان کرده و سردرگمی مان را چندبرابر میکند؛ به ما اعتماد همه چیزدانی میدهد، درحالی که خواندن صدها مطلب پراکنده در فضای مجازی، به اندازه یک صفحه کتاب، تأثیری در سازمان دهی اطلاعات ذهن ندارد.
- کتاب نمیخوانیم، چون سعی میکنیم با بهانه گران بودن کتاب، برای این نخواندن دلیل تراشی کنیم؛ در حالی که با عضویت در یک کتابخانه نزدیک به محل سکونت یا محل کار خود میتوانیم به رایگان به تعداد زیادی کتاب دسترسی پیدا کنیم.
از شما تقاضا میکنم حداقل فرزندانتان را به این بهانه از کتاب محروم نکنید. بماند که هزینه برای کتاب به مراتب از بسیاری از هزینههای دیگری که در زندگی انجام میدهیم، کمتر است.
هفته کتاب، فرصتی است تا حداقل برای پررنگ شدن نقش کتاب در خانواده تأمل کنیم. خانواده کتاب خوان، خانوادهای با آسیبهای اجتماعی و فردی کمتر خواهد بود که درکنار خانوادههای کتاب خوان دیگر، جامعهای با مشکلات کمتر میسازد.
این موضوع را به یاد داشته باشیم که رشد عقل، فرایندی اکتسابی است و نیاز به پرورش دارد. بهترین ابزار برای پرورش مغز، مطالعه است؛ و آخرین جمله من خطاب به پدرها و مادرها این است: کودکی که با کتاب خواندن بزرگ میشود، در آینده آدم بزرگی میشود.